بی‌مقدمه

سلام.
حرف‌های بسیار عجیبی این روزها می‌شنوم امروز به‌دلیل اینکه با بعضی دوستان هم نظر نبودم متهم شدم به بسیجی بودن، نظامی بودن و ... در حالی که من هیچ کدام از این‌ها نیستم خیلی‌ها من را می‌شناسند و خیلی جالب است وقتی کسی ادعا فهم و شعور سیاسی می‌کند و هر انسان عاقلی که او را می‌بیند و اندکی سن و سال دارد او را جوگیر خطاب می‌کند. این افراد امروز در هر بحثی داغ می‌کردند و فحش می‌دادند. پیر مردی به من گفت این‌ها داغ هستند و نمی‌فهمند چه می‌گویند جدی نگیر.
جواب بحث منطقی پاسخ منطقی است نه مغلطه!

بحث سر این بود که آن‌ها می‌گفتند احمدی نژاد مسبب این کشته‌شدن‌هاست و من می‌گفتم آقای موسوی مسبب است استدلال آن‌ها این‌بود که چون نیروهای انتظامی و بسیج مردم را می‌گیرند و می‌زنند احمدی نژاد مسبب این اتفاقات است.

---------------
۱- آقای موسوی بر خلاف شعاری که هر روز می‌داد به‌نام قانون‌مداری و هنوز بروی پوستر‌هایشان هست و انکار ناپذیر هست. این روزها از پذیرش قانون طفره می‌رود. چون رای نیاورده داغ کرده مثل همان مناظره که در انتهای مناظره داغ کرده و یکسره حرف می‌زد و یا در مناظره بعدی که هرچیزی دلش می‌خواست به دولت نسبت می‌داد. این‌ها قانون‌مداری است؟ شما که در روزنامه‌های چند سال پیش از نقل خودتان موجود است که می‌گفتید با وجود شورای نگهبان امکان تقلب وجود ندارد حال به جلسیه ویژه که برای شما می‌گذارند تا بروید و مشکلات خود را مطرح کنید نمی‌روید. جز این است که هیچ تخلفی پیدا نکرده‌اید؟ اگر قانون مداری این است پس حتما جناب آقای موسوی خود قانون گذار بوده است!
۲- در جایی دعوا می‌شود و دو طرف به هم سنگ می‌اندازند وقتی شما که بی‌خبرید از این میان رد شوید مسلما سنگی می‌خورید. آقای موسوی مردم را دعوت به راهپیمایی کرد که مجوز نداشت این کدام قانون مداری است؟ قانون می‌گوید اعتراضت را به مراجع قانونی ببر نه این‌که مغلطه کن. فرضا شما از کسی پول طلب دارید اگر مغلطه کنید به شما پاسخ می‌دهد؟ مسلما وقتی از طریق قانون وارد شوید به طلب خود می‌رسید. نه اینکه عده‌ای را بعنوان مطالبه حقوق خود به‌خیابان‌ها بیاورید و یک عده بی‌گناه کشته شوند. این‌ها را به خیابان‌ها دعوت کرده‌اید پس مسئول خون این‌ها آقای موسوی است نه دیگران.
۳- در این میان جوان‌ها قربانی می‌شوند تا پیران به خواسته‌های خود برسند. دیگر تکذیب شدنی نیست که فرزندان آقای هاشمی در جریان آشوب‌ها (نه راهپیمایی) حضور داشته و در صحنه دستگیر شده‌‌اند. سرهای خود را از زیر برف بیرون بیاورید این‌ها از احساسات ما استفاده می‌کنند تا خود بقا یابند.
۴- در هر صورت این آشوب‌ها در میان تجمعات و راهپیمایی‌های هواداران موسوی رخ داده پس به اسم ایشان تمام می‌شود. شما اگر جان مردم را دوست دارید بهتر این است که از آن‌ها بخواهید جلوی آشوب‌گران را بگیرند و در نطفه خفه کنند نه این‌که همه با هم به نیروی انتظامی و نیروی انتظامی برعکس به آن‌ها حمله کنند.
۵-آقای موسوی سال‌هاست که با همین‌قوانین و مجریان در این انقلاب زندگی و معاش کرده حال زیر سوال بردن آن‌ها در واقع زیر سوال بردن خویشتن است. اینکه بگوییم تقلب شده توهین به خودمان است اگر شما می‌دانستید تقلب می‌شود پس چرا کاندید شدید؟ چرا مردم را دعوت به رای دادن کردید چرا روزی می‌گفتید شورای نگهبان باشد تقلب امکان پذیر نیست اما چطور می‌شود که امروز امکان پذیر است. شما قانونی را قبول دارید که موافق شماست و هر آنچه به ضررتان است بد و اشتباه و گمراه است.
۶-اینکه عده‌ای در این میان کشته می‌شوند دل همه را آزرده می‌کند. همچنین تکرار سخنان کسانی که روزی دشمن ما بوده‌اند دل‌ها را آتش می‌زند. آقای موسوی امروز دل‌ها را آتش زده مردم را عصبانی کرده و از کاه کوه ساخته. این‌که شبکه‌های بیگانه از آقای موسوی طرفداری می‌کنند برای من حجت است که ایشان بر حق نیست. چطور شخصی که خود را قانون‌مدار، انقلابی، پیرو خط امام و ... می‌داند کاری می‌کند که دشمنان ما را خوشحال کند؟! بهتر است آقای موسوی کمی معقول صحبت کند کسی که مغلطه می‌کند حرفش خریدار ندارد. اگر برحقید خداهم بر حق است و حق به حق‌دار می‌رسد.
۷- در هر صورت ۴ سال نشستن بر مسند ریاست جمهوری این‌قدر ارزش ندارد که جان مردم را به‌خطر انداخت. شما اگر پیرو خط امام بودید حتی اگر حقتان را خورده بودند بخاطر جان همین مردم که ایشان را سپر بلای خود کردید از مواضع خود کنار می‌کشیدید تا دیگر خون و خونریزی نباشد. منتهی عطش قدرت چشم‌ها را کور و گوش‌ها را کر می‌کند.

در هر صورت باید خودمان را باقانون منطبق کنیم نه قانون را با خود چون امکان پذیر نیست. قانون شکنی این‌روزها از جانب کسی که روزی خودش را قانون مدار می‌نامید به وفور یافت می‌شود و هر انسان عاقلی این‌ها را می‌بیند. باز هم و مثل همیشه می‌گویم :

میر حسین موسوی حیف شد. بازیچه‌ی دست یک عده روباه مکار شد. امیدوارم که میرحسین نجات پیدا کند.

والسلام.





نظرات:

«علی» می‌گوید:
«تخلف در ۵۰ صندوق از بین چهل هزار و اندی صندوق خیلی زیاده؟ عجب.»

شفاف سازی
«یک دوست» می‌گوید:
«ناراحت نشدم ، ناامید شدم. بعد شما پیش فرض ذهنیتون اینه که این یه دعوا بین طرفدارای 2 جبهه ی خاصه. در صورتیکه یک طرف دعوا معترضین به دروغ و تقلب(که نتیجه می دهد : دیکتاتوری) و طرف دیگر همین متقلبان و سرکوب کنندگان گروه قبلی هستند. این پست صرفا جهت شفاف سازی پست قبلیم بود. (پ.ن : لطفا حتی بحث این که تقلب نشده رو شروع نکن که اون شورای نگهبانی(که همه اعضا به طور مستقیم و غیر مستقبم منصوب رهبری هستند که آشکارا از یه کاندیدا جانبداری کرد ، بگذریم که بعضی از اعضا خود برای احمدی تبلیغ می کردند) که اول می گفت سالمتر از این انتخابات اصلا وجود نداشته در تاریخ بشریت ، تا الان اعتراف کرده که حداقل در 50 صندوق(یا ستاد !؟ یادم نیست) تقلب صورت گرفته. »

شفاف سازی
«» می‌گوید:
«»

در جواب یک دوست
«صالح عظیمی» می‌گوید:
«می‌دونی رفیق. نتیجه همیشه مشخصه کسی که نخواد قبول کنه قبول نمی‌کنه من یه حرفی می‌زنم که با منطق خیلی‌ها جور در میاد حداقل چندین نفر که غیر متعصب بودن پذیرفتن. حالا شما نمی‌پذیری به دیوراهای ذهن من مربوط نمی‌شه اصلا قرار نیست که همه ما مثل هم فکر کنیم و بعدش هم همدیگه رو متهم کنیم به کوته فکری و بسته بودن فکر چون من هم می‌توانم این ایراد را به شما بگیرم. اصلا احمدی نژاد بد بد بد اصلا خود فرعون آیا باید اینطور جبهه‌گیری کرد؟ ناراحت نشو دموکراسی یعنی همین.»

والسلام
«هنوز هم یک دوست» می‌گوید:
«واقعا متاسفم.ولی انگار چوب پنبه ها عمیقتر از اون فرو رفتن که بشه درشون اورد ، انگار چشم بندها با تسمه ی فولادی بسته شدن.خیلی دوست دارم که در مورد این پست هم "نظر" بدم ، ولی وقت خودم و اعصابم رو تلف نمی کنم ، چون می دونم که "نرود میخ آهنی در سنگ". با این حال در آخر براتون آرزو می کنم و امیدوارم بتونید خارج از جعبه رو هم ببینید و "واقعا" بی طرفانه و با داشتن اطلاعات کافی به این مسئله و هر مسئله ی دیگری نگاه کنید.سعی کن دیوارهای نامرئی ذهنت رو پیدا و تخریب کنی ، دیوارهایی که امیدوارم به وجودشون واقف بشی. افسوس... -خداحافظ »


متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی