کوهنوردی

یک جمعه خنک حال می‌ده واسه کوهنوردی مخصوصا اگه با علی بری...

صبح راه افتادیم به سمت کوه‌های بعد از جاغرق، البته باید بگم واسه کوه‌نوردی بینالود چندتا منطقه‌ی خوب داره یکیش از سمت جاغرق، یکیش از سمت طرقدره، یکیش از سمت کنگ و دیگری از سمت زشک.

از ساعت ۱۰ بارون گرفت تا ساعت ۶ بعد از ظهر در این حین ما داشتیم کوه‌پیمایی می‌کردیم و حسابی خیس شدیم. البته از اون بارونا بود شانسمون گرفت سیل نیومد وگرنه حالا اینجا نبودم.

موضوع جالب این بود که بقول طرقبه‌ای‌ها جلل الخالق این شهری‌ها اینجاها رو از کجا یاد گرفتن. با اینکه ۱۰-۱۲ کیلومتر راه رفته بودیم اما بدلیل وجود جاده هنوز هم انسان پیدا می‌شد که همش هم بخاطر وجود وسیله‌ای به اسم موتوره که یکه‌تاز پیاده‌رو، سواره‌رو، جاده خاکی، آسفالت و امثالهمه.

ساعت ۱۱:۳۰ بود بارون برای ۳۰ دقیقه ایستاد ما هم رفتیم که یه نفسی چاق کنیم. شانسمون یه آتیش پیدا کردیم که به برکت حجم بالای اون هنوز کمی زغال روشن در زیر داشت. بنابراین زیر انداز و انداختیم یه قلیون چاق کردیم اما صحنه‌ای که خیلی زننده بود این بود که افراد قبل از ما که اونجا بودند به‌طرز عجیبی آشغال ریخته بودند در حین پاکسازی آشغال‌ها دو عدد سیگار مگنا قرمز خالی شده هم پیدا کردیم که نشانگر وجود افرادی سیگاری باز یا همون بنگی بود. خوشبختانه بارون ضد حال عجیبی بهشون زده بود انگار.

بله ما ایرانی‌ها قدر فرصت‌ها رو نمی‌دونیم بجای اینکه از طبیعت لذت ببریم می‌ریم کوه تا کارای که نمی‌تونیم بکنیم رو انجام بدیم (فراوان بود از هیجانات دختر پسرها، سیگاری و نشئه و ...) یا مثلا می‌ریم کوه تفریح بعد آشغال می‌ریزیم. آسیب می‌زنیم می‌زنیم درخت‌ها رو ناکار می‌کنیم.

ای خدا یه عقلی به این ملت بده یکم بیشتر هم به ما...





نظرات:


متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی